Superficial یک لغت انگلیسی است که در فارسی به معنای “سطحی” یا “بیرونی” استفاده میشود. تلفظ این لغت به صورت /suːpərˈfɪʃəl/ است.
Superficial به عنوان صفت استفاده میشود و به معنای عدم عمق و تمرکز بر سطحی بودن یا نادیده گرفتن جزئیات و اصول اساسی چیزی است. این لغت معمولاً برای توصیف شخصیت، روابط، تحلیلها، دانش، یا مطالعاتی که کمتر به جزئیات و عمق آنها پرداخته شده است، استفاده میشود.
مثالهایی از کاربردها و نقشهای superficial عبارتند از:
– “او تنها به جوانب سطحی و ظاهری افراد توجه میکند و به جزئیات و عمق شخصیتها پرداخت نمیکند.”
– “این تحلیل superficial است و به جزئیات مهم مسئله پرداخت نکرده است.”
– “او دانش superficialی در زمینه اقتصاد دارد و به تحلیلهای عمیق و پیچیده این حوزه تسلط ندارد.”
مترادفهای superficial عبارتند از: سطحی، بیرونی، ظاهری، ناچیز، سطحیگرا، سطحینگر، سطحیزندگی کردن.
متضادهای superficial عبارتند از: عمیق، جزئیاتگرا، اصولگرا، تحلیلی، عمیقنگر.
در تاریخچه و ریشهشناسی superficial، این لغت از واژه لاتین “superficialis” به معنای “روی سطح” گرفته شده است. این واژه متشکل از دو بخش “super” به معنای “روی” و “facies” به معنای “سطح” است.
اولین مورد استفاده شناخته شده superficial در انگلیسی در قرن ۱۶ میلادی بوده است. این لغت در آثار ادبی و علمی از آن زمان به کار رفته است.
در گرامر، superficial به عنوان صفت استفاده میشود و میتواند قبل از اسم قرار بگیرد. به عنوان مثال:
– “He has a superficial understanding of the topic.” (او درک سطحی از موضوع دارد)
– “She made a superficial analysis of the problem.” (او تحلیل سطحی از مسئله انجام داد)
به طور کلی، superficial به معنای عدم عمق و تمرکز بر سطحی بودن یا نادیده گرفتن جزئیات و اصول اساسی چیزی است و در موارد مختلفی مانند توصیف شخصیت، تحلیلها و دانش مورد استفاده قرار میگیرد.