Keep a stiff upper lip یک اصطلاح انگلیسی است که به معنای “حفظ آرامش و قوای روحی در مواجهه با مشکلات و سختیها” است. این عبارت به طور خاص به معنای نشان دادن استواری و قدرت در مواجهه با ضربهها و ناراحتیها استفاده میشود.
تلفظ این عبارت به صورت زیر است:
[kiːp ə stɪf ˈʌpər lɪp]
کاربردها و نقشها:
اصطلاح “keep a stiff upper lip” در موارد زیر استفاده میشود:
1. در مواجهه با مشکلات و سختیها: این عبارت بیانگر توانایی فرد در حفظ آرامش و قوای روحی در مواجهه با مشکلات و سختیها است. به عنوان مثال، وقتی کسی با مشکلات مالی روبرو میشود، ممکن است به او گفته شود “keep a stiff upper lip” به معنای اینکه باید آرامش خود را حفظ کند و با این مشکلات مقابله کند.
2. در مواجهه با تنفر و نقد: این عبارت ممکن است در مواجهه با تنفر، نقد و انتقادات نیز استفاده شود. به عنوان مثال، وقتی کسی با نقد و تنفر دیگران مواجه میشود، ممکن است به او گفته شود “keep a stiff upper lip” به معنای اینکه باید قوای روحی خود را حفظ کند و به این نقد و تنفر پاسخ ندهد.
مترادفها و متضادها:
مترادفهای عبارت “keep a stiff upper lip” عبارتهای زیر میتوانند باشند:
– Stay strong
– Remain composed
– Keep calm and carry on
متضادهای عبارت “keep a stiff upper lip” عبارتهای زیر میتوانند باشند:
– Break down
– Lose composure
– Give in to emotions
تاریخچه و ریشهشناسی:
عبارت “keep a stiff upper lip” در اصل از فرهنگ و تمدن بریتانیا به وجود آمده است. این عبارت در دوران جنگ جهانی دوم به ویژه مورد استفاده قرار گرفت و به عنوان یک اصطلاح محبوب در زبان انگلیسی شناخته میشود.
اولین مورد استفاده:
اولین مورد استفاده از عبارت “keep a stiff upper lip” در ادبیات و نوشتارهای انگلیسی به طور دقیق مشخص نیست. اما این عبارت در دوران جنگ جهانی دوم به عنوان یک اصطلاح محبوب در بریتانیا شناخته شد و در ادبیات و رسانههای آن دوران به کار رفت.
توضیحات گرامری:
عبارت “keep a stiff upper lip” شامل سه قسمت است:
1. فعل “keep” که به معنای “حفظ کردن” است.
2. یک حرف اضافه “a” که به معنای “یک” است.
3. صفت “stiff” که به معنای “سفت” یا “استوار” است.
4. اصطلاح “upper lip” که به معنای “لب بالا” است و در اینجا به معنای “روحیت” یا “قوای روحی” استفاده میشود.
مثالهایی از استفاده این عبارت در جملات:
1. Despite facing numerous setbacks, she managed to keep a stiff upper lip and continue pursuing her dreams.
2. The team captain encouraged his teammates to keep a stiff upper lip and not let the pressure get to them.
3. In times of crisis, it is important to keep a stiff upper lip and remain calm and collected.
4. He was devastated by the loss, but he tried to keep a stiff upper lip and not show his emotions.
5. The politician faced harsh criticism, but she kept a stiff upper lip and focused on her goals.
با توجه به توضیحات فوق، معانی و تعاریف عبارت “keep a stiff upper lip” به همراه تلفظ آنلاین، کاربردها و نقشها، مترادفها و متضادها، تاریخچه و ریشهشناسی، اولین مورد استفاده و توضیحات گرامری آن به صورت تخصصی در این مقاله بررسی و تجزیه و تحلیل شد.